چطور مشخص کنیم ارزش یک ساعت چقدر است؟
چیزی که باعث شد من به عنوان سرگرمی به ساعت مچی علاقه مند شوم، یادگیری قیمت ساعت ها بود. بیش از 20 سال پیش بود که من برای اولین بار نسخه ای از "Wrist Watch Annual" را در دست داشتم، نوعی کاتالوگ که شامل ساعت های بسیاری از برندها، از جمله قیمت های خرده فروشی آنها می شود. تا آن زمان، بیشتر تجربه من با ساعت های لوکس به عنوان یک ناظر بود که آنها را روی مچ دست یا در فروشگاه ها به نمایش گذاشت. پس از اینکه در نهایت قادر به مشاهده و مقایسه قیمتها در میان انواع ساعتها شدیم، حس کنجکاوی عمیقی شکل گرفت. می خواستم بدانم چرا این ساعت های خاص اینقدر قیمت دارند؟
من تنها کسی نیستم که به دلیل علاقه اولیه به این که چرا ساعتها به همین شکل قیمت میشوند، عاشق جمعآوری ساعت شدهام. چرا قیمت برخی از محصولات بسیار بیشتر (یا گاهی اوقات کمتر) از دیگران است.
بیش از هر زمان دیگری، به نظرم برای تازه کارها تماشای مجموعه برای پاسخ به این سؤالات دشوار است. یکی از چالشها این است که ساعتهای خاصی با قیمتهای بسیار متفاوت در مکانهای مختلف در دسترس هستند، و بسیاری از فروشندگان بیوجدان اغلب با فهرست کردن ساعتها با قیمتهای بالا بهصورت آنلاین در «تاکتیکهای ماهیگیری» شرکت میکنند تا ببینند آیا کسی مایل به پرداخت مبلغی بالاتر از قیمت ارزش بازار برای آنها من مطمئناً میخواهم مردم پول در بیاورند، اما همچنین نمیخواهم مصرفکنندگان مجبور باشند بیش از آنچه نیاز دارند برای یک محصول لوکس هزینه کنند. جمع آوری ساعت ها به اندازه کافی گران است، و تئوری من این است که هر چه خریداران بیشتر احساس کنند که پس از خرید چیزی ارزشمند دریافت می کنند، احتمال بیشتری دارد که در خریدهای بعدی شرکت کنند. به عبارت دیگر، دادههایی که من تجربه کردهام حاکی از آن است که وقتی خریداران در نهایت برای هر ساعتی پول زیادی میپردازند، در نهایت ساعتهای کمتری را در طول عمر سرگرمی خود در جمعآوری میخرند و در نتیجه سهم کمتری در بازار دارند. از طرف دیگر، خریدارانی که به طور معمول احساس میکنند ارزش خوبی دریافت میکنند، در نهایت ساعتهای بیشتری را در طول دوره سرگرمی خود میخرند، و بنابراین، در درازمدت بیشتر از شرکتهایی که محصولاتی را که علاقهمندان به ساعتهای ساعت تولید میکنند، به فضای سرگرمی ساعت کمک میکنند.
ساعتها محصولات گرانقیمتی هستند که برای قدردانی از آنها به سطح بالایی از آموزش و فرهنگ شخصی نیاز دارند، چه رسد به اینکه هزینه آن را بپردازید. قیمت گذاری در اکثر موارد استاندارد یا تنظیم نشده است. علاوه بر این، از آنجایی که اکثر افرادی که ساعت میخرند، افراد باثبات و ثروتمندی در نظر گرفته میشوند، فرهنگ اخطار (خریدار مراقب باشید) وجود دارد که فرآیند خرید محصولات را احاطه میکند، به این معنی که خریداران باید مراقب باشند که در صورت خرید، چه چیزی را انتخاب میکنند.
ساعت واقعا ارزشش را دارد. من پیشنهاد نمیکنم که قیمتهای بالا دلیلی برای علاقهمندی به ساعتها باشد، اما معمولاً قیمت بالای ساعتهای مچی، در مقایسه با سایر کالاهای مصرفی دیگر، کافی است تا حتی پیچیدهترین ما را متعجب کند: «در زمین چه میشود؟ به آن چیز کوچکی که آن را اینقدر ارزشمند می کند؟» پرسیدن این سوال همیشه برای دوستداران ساعت یک رفتار عادی است. پاسخ به آن یک چالش است اگر نمی دانید ساعت ها چقدر ارزش دارند. بعد از اینکه متوجه شدید قیمت یک ساعت چگونه است، سوال بعدی که می خواهید از خود بپرسید این است که آیا ارزش آن را دارد یا خیر. چگونگی پاسخ به این سوال هدف اصلی این مقاله است.
در دنیای ایدهآل، مردم هنگام خرید ساعت مچی از ارزش بادوام و درک بالایی برخوردار میشوند. فاکتورهای زیر برای کمک به شما طراحی شده اند که تعیین کنید آیا ساعتی که به آن علاقه دارید ارزش قیمت دارد یا خیر. اجازه دهید قبل از پرداختن به آن فقط یک چیز دیگر بگویم: همه منابع ارزش پولی نیستند. این بدان معنی است که ارزش عاطفی اغلب به اندازه ارزش مالی مهم است. دو نفر که به یک ساعت نگاه می کنند به راحتی می توانند ارزش بسیار متفاوتی را برای "داستان" ساعت اعمال کنند. از آنجایی که این مقادیر متفاوت هستند، ممکن است دو نفر در مورد ارزش آن ساعت، قیمت کاملاً متفاوتی در ذهن داشته باشند. این امر می تواند منجر به سرزنش شخص دیگری شود (مثلاً به تجربیات خود در رسانه های اجتماعی فکر کنید) به خاطر خرج کردن پول زیاد برای ساعتی که ممکن است برای خریدار ارزش آن را داشته باشد اما برای بیننده ارزش بسیار کمتری دارد. . این یک دلیل اصلی برای درگیری و احساسات جریحه دار بین افراد متمایل است. در حالی که این امر مستلزم نظم و انضباط است، من توصیه میکنم که همه قبل از اینکه به دیگران پیشنهاد کنند ممکن است برای چیزی بیش از حد پول پرداخت کرده باشد، به دقت سخنان خود را در نظر بگیرند. ممکن است حق با شما باشد، اما ممکن است به آن شخص به خاطر ارزش زیادی برای چیزی که شما آن را ندارید، توهین کنید.
اکنون، بیایید در مورد دلایلی که ممکن است یک ساعت ارزش داشته باشد و اینکه چگونه آن را برای خود تعیین کنید، صحبت کنیم. بیشتر ساعت ها منابع ارزشی متعددی دارند. اگر نگران قیمت هستید، وظیفه شما این است که این معیارها را ارزیابی کنید تا تصمیم نهایی را بگیرید: "آیا قیمت درخواستی ساعت برای من ارزش دارد؟"
دلیل ارزش: مواد و ساخت و ساز ساعت گران است
برای شروع، من در مورد منبع ارزش ساعت مچی صحبت می کنم که تا حد زیادی برای من مهم ترین است. من اغلب از این معیار به عنوان "ارزش ذاتی بالا" یاد می کنم. این بدان معناست که خارج از یک دلیل اجتماعی (مانند یک داستان یا ارتباط با چیزی در فرهنگ) خود محصول از نظر موادی که استفاده میکند یا هزینههای لازم برای ساخت آن ارزش زیادی دارد. من ارزش ذاتی را بسیار دوست دارم زیرا مقدار زیادی از عنصر ذهنی را از ارزش خارج می کند. بلکه هزینه واقعی آوردن کالا به جهان است که مهمترین معیار در تعیین ارزش ساعت مچی است.
تعیین ارزش ذاتی دشوار است، اما این مانع از تلاش علاقه مندان نمی شود. استنباط برخی چیزها آسان است. یک ساعت با قاب طلای 18 عیار ارزش ذاتی بالاتری نسبت به ساعتی در قاب فولادی دارد. اغلب، علاقه مندان حتی می توانند حدس بزنند که اجزای دیگر مانند حرکت یا بند ساعت ممکن است چه قیمتی داشته باشند، و سپس سعی می کنند در مورد منصفانه بودن قیمت خرده فروشی ساعت نتیجه گیری کنند. این یک تلاش شجاعانه است، اما به ندرت یک فرآیند علمی است، زیرا مستلزم حدس و گمان بیش از حد است، مگر اینکه شما به خوبی در معرض اطلاعات رقابتی باشید (همانطور که من اتفاقاً هستم).
من موارد فوق را بیان می کنم تا به مردم هشدار دهم که اگرچه ارزش ذاتی خالص ترین منبع ارزشی است که یک ساعت مچی می تواند داشته باشد، اما برای تازه کارها سخت ترین چیز است که ذهن خود را در اطراف خود ببندند. با این اوصاف، من فکر میکنم همه مصرفکنندگانی که میتوانند قیمت ساعتهای مچی را بپردازند، احتمالاً تا حدودی در تصمیمگیری شخصی در مورد ارزش ذاتی محصولی که به آن علاقه دارند، مهارت دارند. حتی برندهایی با بازاریابی کم یا بدون بازاریابی وجود دارند که فقط برای تعداد کمی از علاقه مندان اختصاصی جذابیت دارند، به ویژه به این دلیل که مصرف کنندگان آنها دوست دارند که قیمت ساعت ها بسیار نزدیک به هزینه ساخت آنها باشد. با این حال، اغلب برندهای مورد نظر ما باید پول زیادی را برای بازاریابی و تبلیغات خرج کنند تا در وهله اول به شما اطلاع دهند که محصولات آنها ارزش علاقه شما را دارد. در واقع، محبوبیت اجتماعی شکلی از ارزش ذاتی نیست، اما با این وجود یکی از منابع ارزش در این فهرست است.
بسیاری از علاقه مندان به ساعت از یادگیری تدریجی بیشتر در مورد نحوه طراحی، تولید و مونتاژ ساعت ها لذت می برند. هرچه بیشتر بفهمید که برای انواع خاصی از ساعتها، عوارض، مواد و غیره چقدر باید هزینه شود، ارزیابی شما از ارزش ذاتی کارآمدتر خواهد بود. متوجه خواهید شد که نسبت ارزش به قیمت ذاتی یک عامل تعیینکننده بسیار مهم برای خرید در میان پیچیدهترین کلکسیونرها است - بنابراین، واضح است که این معیار برای دنیای جمعآوری بسیار مهم است.
اما ارزش ذاتی بالا به این دلیل نیست که اکثر مردم برای شروع ساعت می خرند. واقعاً به همین دلیل است که عوامل زیر مورد بحث قرار می گیرند. مشتریانی که ساعتهای لوکس را خریداری میکنند، به دلایلی که معمولاً به ارزش ذاتی مرتبط نیستند، به ساعت مچی علاقه دارند. یک مثال عالی این است که یک فرد مشهور یا مشهور ساعت را پوشیده یا دارد. این منبع جذاب ربطی به دست ساز بودن ساعت یا داشتن سنگ های قیمتی با ارزش ذاتی ندارد.
وقتی نوبت به خرید ساعت میرسد ، ارزش ذاتی وارد عمل میشود. اول، یک مصرف کننده از داستان عاشق می شود (مثلاً شخصی که من آن را می پوشد و من آن را تحسین می کنم و به او احترام می گذارم)، اما قبل از اینکه واقعاً محصول را بخرد، باید حداقل تا حدودی متقاعد شود که قیمت درخواستی با ارزش ذاتی مطابقت دارد. بنابراین، به جای اینکه اولین چیزی باشید که هنگام تصمیم گیری در مورد خرید یک ساعت در نظر می گیرید، ارزش ذاتی یک ساعت را درست قبل از شروع خرید در نظر بگیرید.
دلیل ارزش: ساعت بسیار نادر است
صنعت ساعت های لوکس دوست دارد از اصطلاح "انحصاری" به معنای چیزهای مختلف استفاده کند. چیزی که اغلب به آن خلاصه می شود، اظهار نظر در مورد نادر بودن یک ساعت یا تجربه است. "ساعت انحصاری" ساعتی است که یا به سختی می توان آن را تهیه کرد یا فقط در یک مکان خاص برای نوع خاصی از خریدار در دسترس است. چیزهای نادر به خودی خود ارزشمندتر نیستند، اما این غیرقابل انکار است که به نظر می رسد ما انسان ها برای چیزهایی که غیر معمول هستند ارزش بیشتری قائل هستیم.
راه های زیادی وجود دارد که از طریق آنها یک ساعت مچی می تواند واقعا کمیاب باشد، یا به سادگی به عنوان کمیاب به بازار عرضه شود. یک مثال عالی، نام "نسخه محدود" است، که برای اطلاع به مصرف کنندگان طراحی شده است که تنها تعداد کمی از این اقلام تا کنون ساخته شده اند. بر این اساس، مصرفکنندگان اگر احساس کنند میتوانند چیزی را داشته باشند که شخص دیگری قادر به داشتن آن نیست، ارزش بیشتری برای یک کالا قائل هستند. این یکی دیگر از ابعاد دیگر است که چگونه انحصار می تواند ارزش عاطفی داشته باشد - به دلیل احساس قدرتی که با داشتن چیزی به وجود می آید که شخص دیگری ندارد.
مصرف کنندگان را می توان به راحتی دستکاری کرد و تصور کرد که یک محصول کمیاب تر از آنچه هست است. نکته مثبت برای بازاریابان این است که یک مصرف کننده برای محصولی که در واقع آنقدر انحصاری نیست که به بازار عرضه می شود، حق بیمه خرج می کند. این می تواند ارزش پایین دستی ضعیفی برای مصرف کننده داشته باشد زیرا خریدار بعداً می تواند یاد بگیرد که چیزی کمتر از آن چیزی که تصور می کرد منحصر به فرد است، و ممکن است از اینکه چقدر برای آن هزینه کرده است پشیمان شوند. این در دنیای واقعی همیشه اتفاق میافتد، و یک مثال عالی زمانی است که برندها مشتریان را با ساعتهای نسخه محدود غرق میکنند. اگر چیزی غیر معمول، در واقع، رایج شود، آن چیز انحصار و در نتیجه ارزش کمیاب خود را از دست می دهد. باز هم، همه اینها روانشناختی است و بر اساس این ایده است که قدرت با داشتن چیزی است که شخص دیگری نمی تواند. به همین دلیل است که من به معیارهایی مانند نادر بودن اشاره می کنم تا منبع ارزش اجتماعی در مقابل ارزش ذاتی باشد.
نادر بودن به خودی خود برای دادن ارزش یک کالای کمیاب کافی نیست. موارد کمیاب زیادی وجود دارد که به دلیل کمیاب بودنشان ارزشی قائل نیستند. این به این دلیل است که افراد زیادی در جهان وجود ندارند که از کمیاب بودن آن اطلاع داشته باشند، بنابراین مالک از قدرتی که از داشتن یا انجام کاری انحصاری ناشی می شود محروم می شود. اگر ساعتی به عنوان کمیاب یا انحصاری اعلام شده است، احتمالاً ایده خوبی است که مطمئن شوید که واقعاً چنین است. نادر بودن در بهترین شکل خود زمانی به وجود می آید که ساعت مچی منحصر به فرد در حراج به فروش می رسد. مکان دیگری برای خرید ساعت وجود ندارد، و ارزش آن توسط یک بازاریاب تعیین نمیشود، بلکه ارزش آن را جامعه تشخیص میدهد. من این آزمایش خالص ارزش کمیاب را دوست دارم، اما دیدن آن در بازار امروز چندان معمول نیست (مخصوصاً در دنیای حراج ساعت که کالاهای غیر منحصر به فرد با ارزشهای موجود در بازار به طور مرتب به فروش میرسند).
نادر بودن میتواند شکل لذتبخشی از ارزش باشد و به اندازهای ارزش دارد که افراد دیگر در آنجا نادر بودن و تمایل ایدهآل برای کالا را نیز درک کنند. نادر بودن را می توان به راحتی دستکاری کرد، به همین دلیل است که مصرف کنندگان عاقلانه هستند که وقتی ارزش یک کالا به حس نادر بودن آن گره خورده است، انتقاد کنند.
دلیل ارزش: ساعت قیمت خود را حفظ می کند یا ارزش آن را به عنوان کالای قابل معامله افزایش می دهد
درست در وسط این فهرست دلایل ارزش خرید ساعت مچی ، منبعی با ارزش است که این روزها بیش از همه در بین کلکسیونرها نفوذ کرده است. این زمانی است که مردم می خواهند چیزی بخرند زیرا آن کالا ارزش فروش مجدد بالایی دارد یا در برخی موارد ممکن است ارزش آن افزایش یابد. فرهنگ وسواس به ریسک و سرمایهگذاری، جهان داراییهای مالی را با جمعآوری ساعت، خوب یا بد، مرتبط کرده است. در هر صورت، تعداد کمی از علاقه مندان به ساعت، ساعت های جدید را خریداری می کنند بدون اینکه حداقل در نظر گرفتن قیمت فروش مجدد آن کالا چقدر باشد.
دلایل خوب و بد برای در نظر گرفتن این موضوع وجود دارد. از لحاظ تاریخی، توانایی یک کالای لوکس برای حفظ ارزش پولی پس از خرید آن اهمیت خاصی نداشت. مصرف کنندگان کالاها را برای استفاده و لذت بردن از آنها خریداری می کنند، اغلب با این فرض که اقلام با ارزش بالا به وارثان منتقل می شود و فقط در مواقع اضطراری فروخته می شود. این منطق در مورد ساعتهای لوکس شخصی نیز صدق میکرد و بنابراین تعداد کمی از مصرفکنندگان ساعتها را بر اساس بازارپسندیشان در آینده خریداری میکردند.
هنگامی که در اواخر دهه 1990 جمع آوری ساعت تبدیل به یک سرگرمی اجتماعی تر شد، برای اکثر مجموعه داران روشن شد که هرگز نمی توانند تمام ساعت هایی را که ممکن است بخواهند داشته باشند. تجارت و خرید ساعت به صورت آنلاین رایج شد و از آن زمان به یک صنعت فرعی برای خود شکوفا شد. روانشناسی غالب در تجارت ساعت بین علاقه مندان به عنوان نوعی مبادله لطف متقابل آغاز شد. منظور من این است که ساعتها بین یکدیگر فروخته میشوند تا دیگران از ساعتی لذت ببرند که ممکن است از آن خسته شده باشید. هر پولی که از فروش دریافت میکنید احتمالاً برای خرید ساعت دیگری که از آن لذت خواهید برد و شاید در آینده معامله کنید، صرف میشود. در ازای این که کلکسیونرها ساعتها را با قیمتهای منصفانه به خریداران تحویل دهند، زمانی که به دنبال خرید ساعتی از کلکسیونری مانند آنها در آینده باشند، به خودشان قیمتی منصفانه پیشنهاد میشود. فقط زمان زیادی بود که دلالها وارد ترکیب شوند و در نهایت اقتصاد و روانشناسی این جوامع جمعآوری دیجیتالی نوپا را تغییر دهند.
من پیشینه فوق را به عنوان ابزاری برای توضیح وضعیت موجود بازار ساعت فعلی ذکر میکنم که با سناریوی تاریخی که در بالا توضیح دادم بسیار متفاوت است. امروزه، علاقه مندان به ساعت، بیش از هر زمان دیگری به ارزش فروش مجدد مشغول هستند، که جالب است زیرا اکثر افرادی که ساعتهایی را خریداری میکنند که احساس میکنند ارزش آن را دارند، در نهایت به فروش آنها ختم نمیشوند و هرگز متوجه این ارزش نمیشوند. به نظر می رسد این تصور که مجموعه ساعت های شخصی دارای ارزش بالایی است، مهم تر از این است که کلکسیونر واقعاً آن ارزش پولی را از طریق فروش تجربه کند. افرادی که ساعت ها را فقط برای فروش مجدد آن می خرند، علاقه مندان به ساعت نیستند، بلکه فروشنده و اسکالپر هستند. افرادی که ساعت می خرند تا آن را داشته باشند و بپوشند، به ندرت ساعت های خود را برای کسب سود دوباره می فروشند، و بنابراین، در شرایط امروزی، مفهوم ارزش فروش مجدد واقعی با میل عاطفی به این احساس که دارایی های پولی یک فرد ارزش زیادی دارد، آمیخته شده است.
بخشی از فرهنگ فروشنده و کلکسیونر صنعت ساعت در حال حاضر درباره ساعتهای مچی صحبت میکند که انگار سرمایهگذاریهای مالی مانند سهام یا سایر داراییها هستند. آنها دنیایی را پیشنهاد میکنند که در آن ساعت میخرید تا آنها را داشته باشید تا زمانی که شخص دیگری را پیدا کنید که بیشتر از شما آنها را میخواهد – که مایل است بیشتر از آنچه شما برای آن پرداخت کردهاید بپردازد (مانند سهام). آنها این کار را به منظور تشویق خرید ساعتهای جدید بدون دلیلی جز افزایش قیمت آنها انجام میدهند (به ندرت چنین میکنند)، و همچنین مردم را تشویق میکنند که ساعتها را نه به عنوان دارایی شخصی، بلکه به عنوان یک نوع نگاه کنند. دارایی قابل تعویضی که قبل از انتقال آن به شخص دیگری به طور مختصر روی آن نگه دارید. این مدل مزایایی دارد، و خرید هر چیزی چون ممکن است ارزش آن افزایش یابد، مطمئناً می تواند سرگرم کننده باشد. با این حال، اکثر کارشناسان به سرعت به شما می گویند که ساعت ها سرمایه گذاری ضعیفی انجام می دهند و اگر ساعتی را بر اساس بازاری بودن آن در آینده خریداری می کنید، واقعاً از این سرگرمی لذت نمی برید به گونه ای که شما را به عضوی خوشایند در باشگاه تبدیل کند.
من هرگز توصیه نمیکنم که کسی ساعتی بخرد و نسبت به ارزش آتی یا بازارپذیری آن بیتوجه باشد. با این حال، این روزها، فرهنگ وسواس بیش از حد در مورد آن وجود دارد تا جایی که بازاری بودن آینده تنها دلیل خرید یک ساعت می شود – و جایی که بسیاری از ساعت های خوب خریداری نمی شوند زیرا به طور قابل پیش بینی پس از پوشیدن، ارزش فروش مجدد در بازار را از دست می دهند.
موقعیتهای نادری پیش میآید که به سادگی خوش شانس میشوید و ساعتی که دریافت میکنید در آینده بسیار محبوب و مورد تقاضا خواهد بود. من شخصاً تعدادی ساعت را با قیمت خردهفروشی یا کمتر خریداری کردهام که به قدری محبوب شدهاند که مردم مایلند خیلی بیشتر از من برای ساعت پرداخت کنم. من کلکسیونر معمولی نیستم، و در واقع هیچ یک از آن ساعت ها را به قیمت های تئوری بالاتر از خرده فروشی فروخته ام. این را می گویم تا تأیید کنم که واقعاً گاهی اوقات ارزش ساعت ها افزایش می یابد، اما آنقدر غیرقابل پیش بینی و غیر معمول است که در وهله اول به سختی می توان دلیلی برای گرفتن ساعتی داشته باشد.
من با جذابیت رمانتیک ناشی از این ایده که شما می توانید به سادگی با خرید کالاهای مناسب درآمد کسب کنید، همدردی می کنم. چه رویای مصرف کننده - شما می توانید فقط با خرج کردن پول کسب درآمد کنید؟ خیلی خوب به نظر می رسد که درست باشد زیرا معمولاً اینطور است. با خرید ساعتی که مردم واقعاً میخواهند بپوشند و داشته باشند (یعنی ساعتی که واقعاً دوست دارند) رضایت بیشتری به دست میآورد در حالی که میخواهند بعداً آن را دوباره بفروشند. کسب درآمد از طریق "سرمایه گذاری" در ساعت به دو دلیل بسیار خطرناک است. اول، هزینه و تلاش برای به دست آوردن مطلوب ترین ساعت ها به اندازه ای بالا است که هر بازدهی بالقوه ای حاشیه ای به نظر می رسد. دوم، نرخی که هر کسی میتواند پیشبینی کند که کدام ساعت در آینده ارزشمندتر خواهد بود، احتمالاً با نسبت برد در هنگام شرطبندی روی اسبها در مسابقات تفاوت چندانی ندارد. به نظر من ارزش این پول را ندارد.
دلیل ارزش: ساعت بسیار مد یا جذاب است
مردم دوست دارند خم شوند. و ساعت ها هم در دنیای واقعی و هم در رسانه های اجتماعی راه بسیار خوبی برای انجام این کار هستند. ساعتی که روی مچ بسته می شود به قدری قابل مشاهده است که صرف وجود آن ارزش دارد زیرا به هر کسی که متوجه آن می شود پیامی می فرستد. ممکن است این دلیل خاص برای قیمتهای خردهفروشی ساعتهای مچی را «ارزش مد یا خودنمایی» بنامیم، و این ارزش اجتماعی مشتقشده برای ساعتها به دو شکل بسیار متفاوت است.
شکل اول در واقع نوع کمتر رایج است، و این چیزی است که من آن را جذابیت مد هنری یا بیانی می نامم. در این مثال، از ساعت برای تزیین لوازم جانبی خود استفادهکننده استفاده میشود و بهعنوان نوعی بهبود شخصی عمل میکند. آنچه در اینجا مهم است ظاهر دقیق ساعت و نحوه عملکرد آن برای تکمیل یا تزئین شخصیت استفاده کننده است. این نیز بهعنوان ارزش مد برای ساعتها شناخته میشود - به این معنی که چیزی در مورد نحوه ظاهری که دارند و احساسی که بینندگان ایجاد میکنند، مهمترین معیار پشت آنها است.
این شکل از ارزش هنری ساعت مچی کمتر رایج است زیرا به افرادی نیاز دارد که هم اعتماد به نفس داشته باشند و هم تحصیل کرده باشند. ایده این است که آنها ابتدا باید هنر ساعت را درک کنند، و سپس باید آنچه را که احساس می کنند به شخصیت آنها یا پیامی که می خواهند ارسال کنند مرتبط است، انتخاب کنند. برای اینکه ارزش هنری قویتر باشد، خود ساعت باید به کاربر کمک کند که تا حد امکان اصلی و منحصر به فرد ظاهر شود. یک ساعت معمولی به اندازه کافی جذابیت یا علاقه کافی برای ارتقاء بهتر کاربر ندارد. بنابراین، افرادی که به دلیل ارزش هنری مد خود ساعت میپوشند، به دنبال آن هستند که ساعتهایی را بپوشند که احساس میکنند منحصربهفرد هستند، همانطور که هستند و به عنوان مردم. ساعتی که بهویژه چیزی را که شما بهعنوان یک کاربر میخواهید بگویید، ارتباط برقرار میکند، منبعی ارزشمند است. هرچه ساعت با دقت بیشتری آن پیام را به کاربر منتقل کند یا آن را تقویت کند، ارزش بیشتری دارد.
سوالی که دوست دارم از مردم بپرسم این است: "آیا شما ساعت خود را می پوشید یا ساعت شما شما را می پوشد؟" افراد در مثال فوق همیشه ساعت های خود را به دست دارند. افرادی که در دسته بعدی قرار میگیرند، معمولاً کسانی هستند که ساعت آنها را میپوشند. یک ساعت رولکس یک نمونه عالی است. در حالی که دلایل بسیار خوبی برای انتخاب یک ساعت رولکس برای داستان و ارزش ذاتی آنها وجود دارد، افراد بیشتری در جهان رولکس را صرفاً به عنوان سازنده اقلام گران قیمت و منحصر به فرد برای برندگان جامعه می شناسند. این چگونه بر تجربه پوشیدن و دلیل ارزش ساعت تأثیر می گذارد؟
افرادی که از کالاهای لوکس محبوب استفاده می کنند، مانند بسیاری از محصولات رولکس، این کار را از روی کارآمدی انجام می دهند. در حالی که هزینه این محصولات ممکن است بالا باشد، ارزش مرتبط با پوشنده آن کالا گاهی اوقات به همان اندازه بالا است. اگر مردم قبل از اینکه متوجه شما شوند، متوجه رولکس روی مچ شما شوند، ممکن است ساعت شما از شما استفاده کرده باشد و نه برعکس. این همیشه چیز بدی نیست. بسیاری از مردم علاقه زیادی به نشان دادن ثروت یا موفقیت خود در زمینه های اجتماعی دارند. افراد در رده بالا باید درگیر کار پیچیده ای باشند که لباس و ساعت های مچی خود را مطابق با شخصیت منحصر به فرد خود طراحی کنند. که تلاش و کار می خواهد. افرادی که رولکس می پوشند نیازی به فکر کردن ندارند. فقط پوشیدن رولکس (چون یک کالای شناخته شده است) اغلب برای انتقال یک پیام قوی در مورد وضعیت شخصی کافی است. از این رو، استفاده از محصولی مانند رولکس (سایر ساعتهای شناخته شده برای انتقال وضعیت) زمانی که شما به سادگی میخواهید تأثیری قوی در مورد ایستگاه خود در زندگی ایجاد کنید، کارآمد است.
اغلب اوقات، افرادی که ساعت را برای ارزش بیانی خود خریداری می کنند، ترکیبی از دو عامل فوق را با هم ترکیب می کنند. مردم میخواهند هم سلیقه و هم متمایز به نظر برسند، بنابراین ساعتهایی را انتخاب میکنند که گران به نظر میرسند، اما حداقل کمی متفاوت از تصورشان از چیزی است که در غیر این صورت ممکن است ظاهری عمومی باشد. بسته به شخص (و ساعت)، نتیجه مورد نظر از پوشیدن ساعت به دلیل ارزش بیانی آن ممکن است تقویت ظریف شخصیت و سبک زندگی آنها باشد، یا ممکن است یک "انعطاف بیش از حد" باشد که نشان می دهد کاربر دارای چیزی منحصر به فرد است که بسیاری از افراد دارند. افراد دیگر (یا هیچ مردمی) نیز می توانند داشته باشند. اگرچه همیشه مؤدبانه نیست، اما این قدرت پیامرسانی دارای ارزش است و معیار رایجی است که مردم هنگام تعیین اینکه آیا قیمت ساعت برایشان ارزش دارد یا خیر از آن استفاده میکنند.
دلیل ارزش: ساعت به تاریخ متصل است یا داستانی که برای شما معنی دارد
ارزش داستانی احتمالاً مهمترین منبع قیمت تمام شده ساعتهای مچی در عصر مدرن ما است. این را به این دلیل میگویم که در دورههای مختلف، مهمترین منبع ارزش یک ساعت مچی، عملکرد/ارزش کاربردی آن بود. (توجه داشته باشید که من حتی آن معیار را در این لیست قرار ندادم زیرا دیگر چیزی نیست که در نظر بگیرید.) اگر می خواهید یک ساعت قابل اعتماد و دقیق روی مچ دست خود داشته باشید، واقعاً نیازی نیست بیش از 10 یا 20 دلار خرج کنید. تقریباً هیچ کس یک ساعت مچی رده بالا یا کلکسیونی نمیخرد، زیرا به دلیل برخی عملکردهای ضروری که ساعت برای آنها انجام میدهد.
زمانی که ساعتهایی با ارزش کاربردی بالا خریداری میشوند، معمولاً به این دلیل است که مالک از داستان طراحی ساعت برای انجام و انواع موقعیتهایی که شایسته چنین استفادهای است، لذت میبرد. به ندرت کسی که می پوشد بیشتر از تصور مشارکت خود در چنین داستان هایی عمیق تر درگیر می شود. نمونههای عالی تعداد ساعتهای غواصی حرفهای است که توسط افرادی استفاده میشود که هرگز آن ساعتها را در آب نبردهاند، یا تعداد ساعتهای خلبانی نظامی استفاده شده توسط افرادی که حتی هرگز به یک پایگاه ارتش نرفتهاند. اینها مواردی از پوشیدن یک داستان هستند و لذت احساسی ناشی از پوشیدن محصولی را که شما را به یاد یک داستان می اندازد، به دست می آورند.
داستانهایی که میتوانند به ساعتها متصل شوند، تقریباً به اشکال بیپایانی عرضه میشوند. داستان ها می توانند از مواردی مانند "این ساعت اولین کرنوگراف ساخته شده تا کنون" تا "آن رنگ آبی مرا به یاد دوران کودکی ام می اندازد" متفاوت باشد. ساعتها به این دلیل جالب هستند که در جامعه ما، به همان اندازه که ارزش کاربردی دارند، دارای ارزش احساسی هستند. ابتدا باید خاطرات یا داستان ها ایجاد شود و سپس از طریق بازاریابی یا تجربه شخصی به ساعت متصل شود. نمونه های کلاسیک عبارتند از زمانی که شخصی شخصاً پیامی را برای بزرگداشت یک مناسبت شخصی در پشت ساعت حک می کند. حالا آن ساعت به خاطره آن مناسبت شخصی پیوند خورده است، حتی اگر خود ساعت ارتباط دیگری با آن تجربه یا مناسبت نداشته باشد.
ما چیزی مشابه را در ساعت های متعلق به افراد مشهور می بینیم. همان ساعت بدون مالکیت افراد مشهور ارزش کمی دارد. با مالکیت افراد مشهور، ساعت + داستان شخص مشهوری که آن را پوشیده است، باعث ایجاد حس بسیار بالاتری از ارزش اجتماعی می شود. چگونه تعیین می کنید که چنین داستان هایی چقدر برای هر ساعت مچی خاصی ارزش قائل هستند؟
من از افرادی شنیدهام که برای تعویض یا تعمیر ساعتهای غیرجالب که متعلق به یکی از اعضای عزیز خانواده بودند یا در یک بخش احساسی خاص از زندگیشان روی مچ دستشان زندگی میکردند، سختیها (و هزینهها) زیادی میکردند. اکثر افرادی که این رفتار را از پهلو مشاهده می کنند، می پرسند، "چرا آنها فقط یک ساعت متفاوت نمی گیرند؟" برای مالک در این شرایط، ساعت مهم نیست. آنچه مهم است حافظه و احساسات مرتبط با ساعت است که فقط با مشاهده و لمس آن مورد خاص قابل تجربه است. باز هم، این می تواند یک جفت کفش یا یک ماشین باشد به همان اندازه که می تواند یک ساعت مچی در مورد دلبستگی عاطفی باشد. با این حال، بسیار محبوب است که ماهیت بسیار شخصی ساعت ها به آنها اجازه می دهد تا زمانی که داستان ها و تاریخچه های معنی دار به آنها متصل می شوند، بسیار ارزشمند باشند.
برای تعیین ارزش یک داستان و ساعت متصل به آن، فقط باید هزینه جایگزینی حافظه و همچنین محبوبیت داستان را در نظر گرفت. ساعتی با داستانی شگفت انگیز که هیچ کس دیگری از آن اطلاعی ندارد، ممکن است خارج از گروه کوچکی از افراد آگاه، ارزش پولی محدودی داشته باشد. علاوه بر این، ساعتی که با یک سلبریتی مرتبط است اکنون ارزش قیمتش را داشته باشد، اگر چیز دیگری که با آن فرد مشهور مرتبط است با قیمت بسیار کمتری خریداری شود. یا در عوض، ارزش ساعتی که در تعطیلات استفاده کردهاید، ممکن است بیشتر از داشتن یک تعطیلات دیگر با ساعتی متفاوت باشد. واضح است که محاسبات بسته به تعدادی از متغیرها متفاوت خواهد بود، اما من میخواهم به افراد چارچوبی بدهم تا از آن استفاده کنند تا تعیین کنند داستان مرتبط با هر ساعت خاص چقدر میتواند ارزشمند باشد.
غنای این که چقدر احساسات را می توان در یک ساعت مچی گنجاند به این معنی است که توانایی آنها در مهار داستان های ارزشمند از همه نوع، برای بسیاری از خریداران یک عامل تعیین کننده خواهد بود. حتی ساعتی که صرفاً چیزی را که در کودکی از آن لذت میبردید به شما یادآوری میکند، میتواند دلیلی برای ولخرجی در خرید باشد. آنچه مهم است این است که خریداران در نظر داشته باشند که چقدر سخت است که چیز دیگری با خاطره ای مشابه به دست بیاورند، و همچنین این داستان چقدر ممکن است برای افراد دیگر معنادار باشد.
استفاده از این اطلاعات برای تعیین اینکه آیا یک ساعت برای شما ارزشمند است یا خیر
اکنون که فهمیدید این مقاله راهنمای ارزیابی ارزش بازار ساعتهای مچی نیست، چه ابزارهایی برای کمک به شما در تصمیمگیری خرید ساعت در آینده ارائه میشوند؟ امیدوارم پس از خواندن این راهنما، علاقه مندان به ساعت در موقعیت بهتری از خود بپرسند: "آیا قیمت ارزش آن را دارد؟" هنگام مشاهده هزینه منتشر شده هر ساعت جدید، مستعمل یا تاریخی
قیمتهای منتشر شده واقعاً هیچ معنایی در اینترنت ندارند (فروشندگان میتوانند هر قیمتی را که دوست دارند، بدون محدودیت قرار دهند)، و مفهوم "ارزش بازار" در واقع کاملاً روان است بدون اینکه آنها هیچ مرجع واقعی در این مورد داشته باشند. MSRP نزدیکترین چیزی است که ما به ارزشهای بازار باثبات داریم، اما حتی در این صورت، قیمتهای مرتبط با ساعتهای جدید میتواند بین محصولات به ظاهر مشابه بسیار متفاوت باشد. واقعیت این است که هر خریدار یک ساعت باید در مورد اینکه آیا یک ساعت مچی ارزش قیمتش را دارد یا نه، تصمیم کاملاً شخصی بگیرد. به شما توصیه میکنم حتما لیست قیمت ساعت دیزل را ببینید قطعا نظر شما را جلب خواهد نمود.